وابستگی کودک به مادر تا چه سنی طبیعی است؟ | علائم و راهکارها


خوشحال می شویم برای دیدن ویدیوهای مرتبط با وابستگی کودک به مادر پیج اینستاگرام دکتر فرزاد طباطبایی را دنبال کنید.


وابستگی کودک به مادر تا چه حدی طبیعی است؟ از رایج ترین سوالاتی که در مورد روابط کودک و مراقبین اصلی اعم از مادر و دیگران مطرح می شود این است که آیا کودک بر اثر توجه زیاد به مراقبین وابسته می شود؟ یک ترس عمومی وجود دارد که اگر در ارتباط با کودک به نیازهای او تمرکز شود ممکن است مانع رشد کودک به عنوان فردی مستقل و خودکفا شود. وابستگی به خودی خود آسیب زا نیست و مقوله ای طبیعی است. اما در بعضی کودکان این وابستگی به شکلی افراطی رخ می دهد.
وابستگی چه در حد افراطی آن و چه در حد بسیار کم، عواقب نامطلوبی در آینده ی کودک خواهد داشت. در این مقاله به روشن کردن این موضوع می پردازیم که وابستگی کودک به مادر چگونه رخ می دهد و چقدر طبیعی است؟ البته لازم است در صورت مواجهه با این موضوع برای درمان وابستگی و جلوگیری از تنش روانی کودک، از مشاوره کودک بهره مند شوید. برای کسب اطلاعات در خصوص مشاوره کودک کلیک کنید. 

تماس با مشاور

سوال اساسی درباره ی وابستگی کودک به مادر

مهم ترین سوالی که باید پرسید این است که برای اطمینان از رشد مناسب بچه ها چه کاری باید انجام داد؟ بچه های زیر سه سال به طور معمول به والدین خود می چسبند. ممکن است همه جا دنبال آنها راه بروند. وقتی والدین نزدیکشان نیستند گریه می کنند و وقتی مجبور می شوند توجه والدین را با دیگران تقسیم کنند ناراضی هستند. به همین دلیل تـربیت کودک 3 تا 4 سال با حساسیت های خاصی همراه است.
کودکان خردسال تشنه ی دلبستگی به والدین هستند. زیرا فاقد خودکفایی لازم برای مراقبت و تامین نیازهایشان می باشند. به همین جهت برای مراقبت، به بزرگسالان وابسته می شوند. زمانی که آنها به پنج تا هفت سالگی می رسند قاعدتا باید بتوانند به تنهایی و آزادانه بازی کنند. مسئولیت کارهای ساده مانند لباس پوشیدن را بر عهده بگیرند. حتی کارهایی نظیر تمیز کردن اسباب بازی های خود را شروع کنند. اینکه واقعا می توانند یا نه بستگی به سـبک فرزندپروری ما دارد.

اینفوگرافیک وابستگی کودک به مادر تا چه سنی طبیعی است؟

 اینفوگرافیک وابستگی کودک به مادر تا چه سنی طبیعی است؟

تاثیر وابستگی کودک به مادر

بین وابستگی و جدایی سالم رابطه متناقضی وجود دارد که اغلب درک نمی شود. وابستگی های سالم برخلاف باور عموم، رشد توانایی ها و مهارت های کودک را متوقف نمی کند؛ بلکه باعث پیشرفت آنها می شود. هدف نهایی در تــربیت کودک، کمک به او برای تبدیل شدن به شخصیتی مستقل است که آنها بتوانند تفکر خود را داشته باشند. در صورت تحقق استقلال کودکان، آن ها خواهند توانست اهداف خود را تعیین کنند. شیوه ی استدلالی خود را شکل دهند. تصمیمات خود را به تنهایی بگیرند و مرزهای خود را بشناسند. هیچ یک از اینها منافاتی با وابستگی های بهنجار کودک به والد و مراقبش ندارد.

تاثیر نوع رفتار مراقبین بر میزان وابستگی های کودک

شیوه ی مراقبین برای ایجاد یک رابطه ی سالم، اصلی ترین عامل تاثیرگذار بر شکل گیری وابستگی ها یا استقلال کودک است. رفتار مستقل والدین با کودک، آنها را آماده می کند تا دیگر بیش از حد به دنبال عشق والدین نباشند و تمرکزشان را روی رشد خودشان بگذارند. وقتی نیازهای اولیه و اساسی کودکان به قدر کافی برآورده شد، آزادانه می توانند فرصت کشف جهان پیرامون را پیدا کنند.
تناقض جالب این است که وقتی نیازهای وابستگی کودکان به درستی برآورده می شود، آنها خود به خود به سمت استقلال فردی پیش می روند. همزمان با بالغ شدن، کودک باید توانایی کافی برای به دست گرفتن کنترل زندگی شخصی خود را داشته باشد. در اینصورت والدین می توانند به نقش مشاوره ای خود بسنده کنند. هر زمان که نیازهای دلبــستگی در کودکان برآورده شود، دیگر سرگرم پیگیری والدین نخواهند بود. به عبارت دیگر وقتی می توانید روی مراقبان خود حساب کنید که دیگر نیازی به چسبیدن به آنها نیست.
وابستگی کودک به مادر

تبیین تئوری دلبستگی

مولفه اصلی تئوری دلبستگی این مفهوم است که مراقبان باید حاضر و در دسترس باشند تا فرزندانشان به آنها به شکل سالم وابسته شوند. قبل از ایجاد تمرکز بر تفاوتهای فردی در شکل گیری دلبستگی و یا وابستگی در طول عمر افراد، کارهای اولیه جان بولبی نشان داد که جدایی کوتاه مدت حتی به مدت یک هفته می تواند بر کیفیت روابط مادر (یا مراقب اصلی) و کودک تأثیر منفی بگذارد. برای مطالعه بیشتر در خصوص انــواع وابستگی کلیک کنید.

1- چشم انداز نظریه دلبستگی در جدایی مادر و کودک

طبق نظریه دلبستگی، یک ارتباط ایمن به نحوه ی ارزیابی کودک از میزان در دسترس بودن مادر (یا سایر سوژه های دلبستگی) بستگی دارد. در دسترس بودن به این معنا است که مراقب از نظر فیزیکی در دسترس کودک باشد. بولبی به عدم دسترسی به عنوان جدایی یا از دست دادن اشاره داشت. در حالی که اهمیت دسترسی جسمی مادر مورد تأکید است، دو جنبه دیگر از قابلیت دسترسی که برای دلبستگی نوزاد مهم است توسط یک محقق دیگر روشن شده بود.
اول، کودک باید این باور را پیدا کند که خطوط ارتباطی با مادرش باز و برقرار است. دوم اینکه کودک باید باور کند که در صورت درخواست کمک، مادر پاسخ خواهد داد. با بزرگتر شدن کودکان دلبسته ی ایمن، آنها خیلی بهتر قادر به تحمل فاصله فیزیکی از مادر خود هستند. زیرا می دانند در هرحال می توانند با او ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل پیش از دیدار مجدد با مادر بعد از یک جدایی، آرام و راحت هستند. جهت کسب اطلاعات در خصوص مراحل ایجاد دلــبستگی در کودکان کلیک کنید.

2- جدایی زودرس مادر و کودک

تحقیقات نشان می دهد وقوع جدایی مادر و کودک برای یک هفته یا بیشتر در دو سال اول زندگی با سطوح بالاتر واکنش های منفی کودک در سن ۳ سالگی و رفتارهای پــرخاشگری کودکان در سنین ۳ و ۵ سالگی مرتبط است. تأثیر جدایی بر پرخاشگری کودک در ۵ سالگی در مقایسه با پرخاشگری کودک ۳ ساله بیانگر تأثیرات زودهنگام و مداوم جدایی زودرس بر رفتار پرخاشگرانه ی کودکان است.

3- آیا جدایی مادر و کودک در طی دو سال اول زندگی با رشد اجتماعی-عاطفی و زبانی کودک ارتباط دارد؟

تاکید بر جدایی طی دو سال اول از این جهت است که در آن دوره، کودکان به مجاورت فیزیکی به عنوان شاخص اصلی در دسترس بودن مادر تکیه می کنند. مادرانی که محیط خانه را ترک کرده اند، حتی اگر از طریق تلفن در دسترس باشند، از نظر کودک خارج از دسترس شناخته می شوند. در دسترس بودن مادر برای رشــد شناختی کودک و درک او از دلایل غیبت و زمان بازگشت مادر، به ویژه در همان دو سال اول زندگی بسیار مهم است. در نتیجه، تجربیات جدایی ممکن است بسیار طولانی مدت باشد. حتی جدایی هایی که به مدت چند ساعت کوتاه رخ می دهند می توانند باعث پریشانی شوند.

در سومین یا چهارمین سال زندگی، کودک به طور فزاینده ای می فهمد که مادرش برای خود، انگیزه و برنامه هایی دارد. به مرور روابط آنها به یک مشارکت اصلاح شده ی هدفمند تبدیل می شود. بنابراین خطوط ارتباطی باز بین مادر و کودک به کودک این امکان را می دهد که علی رغم غیبت های کوتاه مدت مادر، تداوم روابط خود را قطعی بداند. در نتیجه، اخــتلال اضطراب جدایی در کودکان به طور چشمگیری کاهش می یابد.

4- ارتباط جدایی زودرس کودک با اختلالات عاطفی

جدایی زودرس نیز به صراحت با دلبستگی ناایمن و مشکلات بعدی بــهداشت روان مرتبط بوده است. علاوه بر این جدایی طولانی مدت یک ماه یا بیشتر قبل از ۵ سالگی با افزایش علائم اختلال شـخصیت مرزی در دوره بلوغ و بزرگسالی ارتباط دارد. در مطالعه ای دیگر که تأثیرات جدایی جزیی را بررسی می کرد، محققان دریافتند هرگونه جدا شدن از یک مراقب اولیه (به عنوان مثال بستری شدن برای یک هفته یا بیشتر در بیمارستان) با موفقیت در مهارت خواندن کودکان تا ۸ سالگی ارتباط منفی دارد.
اثر جدایی هایی که در سال اول زندگی رخ می دهد، به ویژه برای موفقیت های بعدی در زمینه های مختلف برجسته و قابل توجه است. جدایی های رایج نیز مانند کودکی که روزش را در مراکز مراقبت از کودک سپری می کند، از نظر فیزیولوژیکی برای بسیاری از کودکان استرس زا است. اگرچه اسـترس در کودکان در خصوص این جدایی ها را می توان با والدین پاسخگو قبل از جدایی از بین برد و یک مراقب حساس بود.

پیشینه ی مطالعاتی در خصوص شرایط وابستگی کودک به مادر

تحقیقات در مورد مداخلات دلبستگی، اهمیت رفتار مادران پاسخگو در تقویت امنیت کودک را نشان داده است. مشخص شده کمک به مادران برای افزایش پاسخگویی نسبت به نیاز فرزندشان می تواند امنیت دلبستگی کودک را افزایش دهد. تحقیقات قبلی با نمونه های بالینی نشان داده بود جدایی زودهنگام از مراقبان می تواند بر سلامت و رشــد روانی و عاطفی کودکان تأثیرات سوئی بگذارد. به طور خاص، كودكانی كه در موسسات تربیتی نگهداری می شوند و فرصت كمی برای تعامل با بزرگسالان گرم و پاسخگو دارند، مشکلات شدید رشدی_ عاطفی نشان می دهند.
به همین ترتیب تحقیقات نشان می دهد کودکــان بدسرپرست معمولاً سطح بالاتری از رفتارهای مشکل زا را نسبت به دیگر کودکان بروز می دهند. کامل ترین توضیح برای این یافته ها این است که ایجاد اختلال در دلبستگی والدین و فرزندان برای کودکان، چنان ناراحت کننده است که منجر به نتایج منفی اجتماعی-عاطفی از خفیف تا کاملاً شدید می شود. حتی کسانی که توسط والدین خودشان بدرفتاری دیده اند نیز از این قاعده مسنثنی نبوده اند.


وابستگی کودک

علائم کودک وابسته

لازمه ی رشد، متوقف کردن شیوه های جلب رضایت مداوم می باشد. به عبارت دیگر کودک نباید صرفا در جهت کسب رضایت و عشق دیگران نسبت به خود، گام بردارد. روش های زیادی وجود دارد که بچه ها می توانند برای برآوردن نیازهای رابطه ای خود از آنها استفاده کنند.  اگر بچه های بزرگتر از سنین دبستان به والدین می چسبند به احتمال زیاد احساس ناامنی می کنند. این وجود امنیت در روابط دلبستگی است که کودکان را از وابــستگی به والدین در بزرگسالی آزاد می کند. وابستگی سالم، دشمن بلوغ کودکان نیست. اما روابط ناامن قطعا دشمن استقلال و بلوغ کودکان خواهد بود که منجر به بروز رفتارهای ناهنجار در جهت جلب نظر دیگران می شود.
چند نمونه از شیوه های کودکان با هدف جلب نظر دیگران در زیر آورده شده است.

1- رفتارهایی که با هدف کسب تایید از دیگران از کودک سر می زند.

- کودکی که نتوانسته به درستی مرز وابستگی به دیگران را پشت سر بگذارد در موقعیت های مختلف صرفا درجهت همنوایی نشان دادن با گروه تلاش می کند. برای کسب تعلق خاطر و پذیرفته شدن توسط آنها، خوب بودن به شیوه ی دلخواه آنها، خود را با خواست های دیگران منطبق می کند. زیرا به تجربه دریافته است که عشق را فقط با راضی کردن دیگران و تایــید شدن از طرف سایرین می تواند بدست بیاورد.
- بعضی اوقات کودکان با تلاش در جهت زیباتر بودن، باهوش بودن و جلوگیری از دردسر برای دوست داشتن یا دوست داشته شدن یک سری رفتارهای وابسته گونه را اتخاذ می کنند.
- هنگامی که کودک احساس خــود کم بینی داشته باشد سعی می کند دقیقا مطابق میل اطرافیان باشد تا مورد پسند واقع شود. به طور مثال اگر کودکی برای جلب توجه همکلاسی ها مدام در نقش دلقک کلاس ظاهر می شود و به دنبال تأیید است می تواند به نوعی ریشه در ضعف مهارت اعتماد به نفس او داشته باشد.

2- رقابت بیش از حد به عنوان نشانه ای از دلبستگی ناایمن

لاف زدن و رقابت بیش از حد برای به دست آوردن برتری می تواند ناامنی روانی کودک را نشان دهد. برای متوقف کردن این رفتار در کودک، مراقبین در اولین قدم بهتر است کودک را متقاعد کنند که به خودی خود خواستنی هستند و احـساس ارزشمندی آن ها را تقویت کنند. این بدان معناست که کودک رابطه ی سالم با اشخاص را فارغ از دستاوردهایش، حق مسلم خود بداند. وقتی بچه ها احساس کنند خود واقعیشان مهم است مجبور نیستند برای جلب عشق و رضایت دیگران مسیر خود را تغییر دهند. مهم است کودک به درک این موضوع برسد که برای وابستگی سالم لازم نیست به رقابت های مسموم و جنگیدن دست بزند. 

شیوه ی والدین برای جلوگیری از وابستگی کودک به مادر

برای جلوگیری از وابستگی کودک به مادر، بهتر است تلاش کنند ارتباط نزدیکی با فرزندان داشته باشند. به آنها محبت کافی نشان بدهند. رابطه باید از جنس رابطه ی بدون قید و شرط باشد. مهم ترین کاری که مراقبین بهتر است انجام دهند این است که اطمینان حاصل کنند نیاز کودک به رابطه با آنها به شکلی کامل ارضا می شود. کودکان باید به ظرفیت ارتباطی مراقبین خود اعتماد داشته باشند. نباید احساس كنند برای برآورده شدن نیازهایشان مجبورند مدام از والدین خواهش کنند و دنبال آنها بدوند. توانایی مراقب به عنوان والد برای تامین نیازهای عاطفی و ارتباطی با کودک باید کافی و غنی باشد. برای مطالعه مقاله درمــان وابستگی کودک کلیک کنید.

سخن آخر

کودکان نیازی به هل دادن برای جدایی یا بزرگ شدن ندارند. آنچه که کودکان بیشتر به آن نیاز دارند روابط عمیق و رهایی از عطش مفرط برای ارتباط با شما و دیگران است. به عنوان والد و مراقب دلسوز سعی کنید اول شیوه ی وابستگی ها و تامین نیازهای فردی خود را به درستی درک و مدیریت کنید. سپس بیاموزید که صرفا خــواسته های کودکان که بعضا ممکن است بیش از حد باشد را تامین نکنید، بلکه در عوض نیازهای آنها را برآورده کنید.
مداومت در مراقبت از کودک داشته باشید. به کودک حس ناامنی ناشی از عدم اطمینان بابت براورده نشدن نیازهایش ندهید. او باید بتواند با اطمینان کافی و کامل تحت هر شرایطی، بی قید و شرط، از حمایت های عاطفی و روانی مراقبینش برخوردار باشد. به بهانه ی کم کردن وابستگی کودک به خود او را از تماس های اطمینان بخش روحی محروم نکنید.
راهنمایی و مشاوره های تخصصی در مرکز مشاوره حامی هنر زندگی می تواند در این زمینه برای خانواده ها بسیار مفید باشد. برای کسب آگاهی کامل در این زمینه از مشاوره روانشناسی

بهره مند شوید.

ثبت دیدگاه فقط برای اعضای سایت امکانپذیر است. لطفا ثبت نام کنید.

تماس با برترین مشاورین ایران